92.5K
Downloads
623
Episodes
چند سالی است که ما دو شب در هفته دور هم جمع میشویم و متونی که از ادبیات فارسی دوست داریم را میخوانیم و معنی میکنیم و به بحث میگذاریم. نوار جلسات را بعد از مختصری ویرایش و با چند هفته تاخیر، هم اینجا منتشر میکنیم و هم در یوتیوب. خود جلسه هم در این کانال یوتیوب زنده پخش میشود: https://www.youtube.com/aliganjei تا بحال این متون را خواندهایم: - شاهنامه فردوسی - تاریخ بیهقی - تاریخ جهانگشا - سفرنامه ناصرخسرو - ارداویرافنامه (از متن پهلوی و ترجمه ژینیو / آموزگار) - کلیله و دمنه - هفت پیکر - راحت الصدور - چهارمقاله - جامع التواریخ؛ تاریخ سامانیان و آل بویه و غزنویان - سوانح العشاق - چند رساله از سهروردی - جامع التواریخ؛ تاریخ سلجوقیان - خسرو و شیرین - قابوسنامه - جامع التواریخ؛ تاریخ سلاطین خوارزم - یادگار زریران - جامع التواریخ؛ اتابکان سلغری فارس - جامع التواریخ؛ تاریخ اسماعیلیان - جامع التواریخ؛ تاریخ اغوز - سیاستنامه خواجه نظام الملک - نوروزنامه - اسکندرنامه (شرفنامه و اقبالنامه) - لیلی و مجنون - مخزن الاسرار - نفثه المصدور - تاریخ بخارا - مرزبان نامه - کلیات رودکی - سندبادنامه - تاریخ سیستان - گزیده اشعار دقیقی، بابا طاهر، قصاب کاشانی، فخری هروی، فلکی شروانی، عماد خراسانی، وثوق الدوله و دیگران
Episodes
Sunday Jul 02, 2023
نفثه المصدور - ۱۱
Sunday Jul 02, 2023
Sunday Jul 02, 2023
شهاب الدین خرندزی پیاده از خوی راه افتاده است تا به شام برود اما تصمیم گرفت تا از راه کوهستان ارمن برود که در آن وقت سال بسیار سرد بود. عدهای از آوارگان ارمن نیز به همراهش راه افتادند.
در راه به شهر «نوشهر» رسیدند که یکبار به دست لشکر خوارزم نابود شده بود و بار دیگر به دست تاتار.
لحن نویسنده در وصف بیچیزی و آس و پاسی خودش و همراهانش و ویرانی و آشفتگی شهرهای مسیر طنزآمیز و شیرین است.
در راه ارمن یکبار دیگر هم به دام حرامیان بیرحمی افتادند که آن طایفه را به رغم بیچیزی و پابرهنگی باز هم شکنجه کردند تا مگر چیزی از آنها به دست بیاورند. طرفه آن که حدیث بدبیاری و مالباختگی خرندزی به گوش همه رسیده بود و اندک پول خردی که همراه داشت را از او گرفتند و دیگر آزارش ندادند.
اما گردنه صعب العبور و برفگرفته پرگری سر راه بود و شهابالدین و همراهانش که راهزنان لباس و خوراکشان را گرفته بودند نه میتوانستند از گردنه بگذرند و نه فایدهای داشت که به نوشهر بازگردند. اما عاقبت هر چه بادا باد گفتند و جان بر کف دست گرفتند و به راه زدند و به هر دشواری که بود به پرگری رسیدند.
Comments (0)
To leave or reply to comments, please download free Podbean or
No Comments
To leave or reply to comments,
please download free Podbean App.